پنج شنبه 91 خرداد 18 , ساعت 1:54 صبح
تخت سیاه قلب من پر از نوشته های توست
نیمکت چوبی دلم واسه همیشه جای توست
..
..
..
..
خنده را معنی ز سر مستی نکن ، آنکه می خندد غمش بی انتهاست
..
..
..
..
عادتم داده خیال تو که تنها نشوم
یاد من هم نکنی باز به یادت باشم
..
..
..
..
ای کاش قطره اشکی بودم که بر گونه هایت ، می زیستم تا بدانی چقدر دوستت دارم
..
..
..
..
باهات میام نفس نفس / تو آسمان توی قفس / از اول تا آخرش / دوستت دارم همین و بس
..
..
..
..
کاش واژه ی حقیقت آنقدر با زبان ما صمیمی بود که برای بیان کردن دوستت دارم ، نیاز به قسم خوردن نبود
..
..
..
..
غریبانه در سکوت سهمگین نامت را بر حاشیه ی قلبم حک کردم تا با هر ضربانش بگویم دوستت دارم ، هیچوقت تو و محبتهایت را از یاد نمی برم
نوشته شده توسط nayabsaz | نظرات دیگران [ نظر]